پیش به سوی موفقیت

پیش به سوی موفقیت

زندگی زیباست به شرط انکه با چشمی زیبا به آن بنگریم و از لحظه لحظه آن لذت ببریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «20 دقیقه مراقبه» ثبت شده است

۲۰
اسفند
۹۲

پیشرفت معنوی 


دستیابی به کرامات نشانه یافتن خدا نیست. 
شخص ممکن است بر کل کائنات تسلط یابد و همچنان پروردگار از کنارش بلغزد و بگریزد. 
پیشرفت معنوی را نباید با تجلی قدرت های بیرونی سنجید. 
تنها معیار آن میزان سرور ژرف آدمی به هنگام مراقبه است.

سوآمی شری یوکتشوار

  • ....
۱۳
دی
۹۲

مراقبه، پادزهر همه زهرهای زندگی توست. مراقبه، خوراک ماهیت اصیل توست.
کشیدن بار مطلوب و نامطلوب بر دوش، کشیدن بار تعصب ها بر دوش است، ‌و هر کسی به کشیدن بار تعصب ها ادامه می دهد. از همین جاست که هیچ چیز تو را راضی نمی کند.

Meditation is the antidote to all the poisons of your life. It is the nourishment of your authentic nature.
To carry likes and dislike is to carry prejudices, and everybody goes on carrying prejudices. That is why nothing ever makes you contented.

  • ....
۱۰
دی
۹۲

خنده یک پاکسازی درونی است و باعث می شود که به این احساس برسید که هیچ چیز جدی نیست. حتی به نومیدی هایتان خواهید خندید و به دردهایتان نیز خواهید خندید. این مراقبه را هر روز صبح بعد از بیدار شدن انجام دهید. وقتی از خواب بیدار شدید. قبل از گشوده چشم هایتان بدن خود را بکشید. همة‌بخش های بدن خود را کش دهید. از این کشش احساس شادی کنید. پس از 4 – 3 دقیقه کشش در حالی که چشم هایتان هنوز بسته است خنده سر دهید. به مدت 15 دقیقه تنها بخندید. در ابتدا خنده های شما شاید مصنوعی باشد اما به مرور با انجام هر روزة این مدیتیشن خندة واقعی را بر لبان خود نشانده و شادی را با تمام وجود احساس کنید.

  • ....
۱۹
آذر
۹۲

مراقبه حالتی از بی ذهنی است. نه در کانون ذهن است نه در پیرامون آن. اصلا در ذهن نیست. تماشا کردن ذهن از بیرون است. این همان معنای دقیق شور و سرمستی است. خارج ایستادن از ذهن عین شور و سرمستی است. این همان مراقبه است. تو تنها یک تماشاگر هستی نه یک مداخله گر و نه هویت یابنده با ذهن. به این می ماند که در سکوت زیر سایه درختی نشسته ای و به رفت و آمدها می نگری. اینکه چه کسی می گذرد مهم نیست. فقط آنچه را که روی می دهد، بدون ابرازعلاقه یا بی علاقگی، بدون دفاع کردن یا محکوم کردن، بدون هیچ قضاوتی، تماشا می کنی. آنگاه که بتوانی ذهن را بدون محکوم کردن یا تحسین آن و بدون گفتن اینکه « این خوب است » و « آن بد است » تماشا کنی، آنگاه که بتوانی در سکوتی ژرف تماشاگر ذهن باشی، این همان مراقبه است. در خلال مراقبه، ذهن ناپدید می شود و آرام آرام دورتر می شود. آرام آرام تنها صدایی را می شنوی که از دوردست می آید. ناگهان لحظه ای فرا می رسد که دیگر ذهنی نیست. ذهن رنگ باخته است. ذهن پژمرده است. و آنگاه که ذهنی وجود نداشته باشد و تو بدون ذهن باشی، رایحه ای دلنواز پراکنده می شود. تو به خانه می رسی. به شکوفایی می رسی. هزاران گلبرگ وجودت شکوفا می شوند. رایحه دلنوازت را در هستی می پراکنی. و این همان عبادت است. این تنها هدیه ای است که می توانیم به هستی بدهیم و تنها هدیه ای است که هستی می تواند از ما بپذیرد.

  • ....
۱۸
آذر
۹۲

"تمرین بی‌عملی به زبان ساده و خودمانی"
اگر کارورز شمنیزم یا سالکی هستی که به علوم باطنی علاقه داری، باید در طی روز یک وقتی را برای تمرین و عمل‌گرایی در نظر بگیری تا ذهن و فکر و تمرکزت به هدفی که داری یعنی آزادی و بی عیب و نقصی متمرکز شود. خوب یک کارورز شمنیزم تمرین‌های زیادی برای انجام دادن دارد. از حرکات جادویی یا تنسگریتی گرفته تا روش‌های پیاده‌روی و تمرین‌های سکوت درون و مرور دوباره و غیره. بیایید اصلا فرض بگیریم که هیچ کدام از این تمرین‌ها را نمی‌توانید انجام بدهید و اصلا وقتی برای این‌کارها ندارید. یعنی اصلا نمی‌توانید عمل کنید. همه‌ی درها بسته هست و هیچ راهی نیست. 

خوب الان داری چه کار می‌کنی؟ داری این پستم را می‌خوانی و چند ثانیه بعد پستی دیگر و مطلبی دیگر از صفحه‌ها و گروه‌های مختلف و همینطور ادامه می‌دهی و سر آخر ممکن است سرسام بگیری و لعنتی هم به فیسبوک و زاکربرگ بفرستی که اینقدر باعث درگیری ذهنیت شده‌اند. شاید هم‌زمان در حال انجام دو تا کار هستی. 

وقتی برای عمل نداری و نمی‌توانی دست به عمل بزنی؟ خوب دست به عمل نزن. بی‌عملی را پیشه‌ی خودت کن. بزار پیچیده‌اش نکنیم و خودمان را با لغات و مفاهیم شمنیزم در مورد بی عملی سرگرم نکنیم و اسیر بازی‌های ذهنی و کلمات نشویم. بزارید ساده توضیح بدهم که بی عملی چه هست و چطور می‌شود از لحظه‌لحظه‌ی زندگی برای سلوک استفاده کرد.

این پستی که الان در حال خواندش هستید را دوباره بخوانید. این بار از آخر به اول. یعنی بر عکس بخوانید. اگر تبلت یا موبایل دارید آن‌ها را 360 درجه بچرخانید تا کلمات کاملا برعکس شوند. صاف و مستقیم روی صندلی نشسته‌اید. این وضعیت را تغییر بدهید. 90 درجه بچرخید و با گوشه‌ی چشم مطالب را بخوانید. بایستید و ایستاده مطالب را بخوانید. هزاران روش می‌توانید ابداع کنید. 

هر کاری که خلاف عادت‌های معمول زندگیتان باشد می‌شود بی عملی. فرض کنید ساعت 10 صبح هست و مثل ساعت کوک شده‌اید که این وقت روز صبحانه بخورید و ساعت 2 بعد از ظهر ناهار. این وضع رو تغییر بدهید. عادت‌ها رو بشکنید و مثل آدم ماشینی نباشید. همین پستی که فرستادم را روی یک کاغذی بر عکس بنویسید. این بار نه با خودکار یا مداد بلکه با انگشتتان بنویسید. سخت شده نه؟ 

نکته را گرفتید؟ بی عملی هم یه جور عمل هست. پس فکر نکیند حتما باید اتاقی برای تمرین داشته باشید و همه چیز آماده و مهیا باشه تا مثلا بتوانید 20 دقیقه مراقبه کنید. من فقط یک مثال ساده از لحظات مرده‌ی زندگی در فیسبوک زدم. این کار را می‌توانید در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ خودتان اجرا کنید. 

شاید بر هم زدن خیلی از عادت‌های معمول زندگی‌تان، عکس‌العمل یا کنجکاوی اطرافیان و مردم را در پی داشته باشد. مثلا در خیابان به جای مستقیم راه رفتن می‌خواهید بر عکس راه بروید. خوب مسلما خیلی از مردم ممکن هست شما را دیوانه بپندارند. خوب چه اهمیتی دارد؟ آن‌ها هم اسیر عادت‌ها هستند. مزیت تو این است که می‌دانی و آگاهی که داری چه کاری انجام می‌دهی و آن‌ها حتی نمی‌دانند که در حال راه رفتن هستند.

بی عملی در ساده‌ترین تعریف یعنی شکستن عادت‌های معمول زندگی و گسترش آگاهی در لحظه‌لحظه‌ی زندگی. انرژی و اقتداری که بی عملی به دنبال خود دارد مثال زدنی است. همین الان شروع کنید و نتیجه را ببینید. 

سرشار از اقتدار باشید 

برگرفته از پیج کارلوس کاستاندا (Carlos Castaneda)

  • ....