پیش به سوی موفقیت

پیش به سوی موفقیت

زندگی زیباست به شرط انکه با چشمی زیبا به آن بنگریم و از لحظه لحظه آن لذت ببریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استفاده از «تفکرِ ناخودآگاه» :» ثبت شده است

۲۷
آبان
۹۴

یاد گرفتم که تقریباً هر کاری که ما آدمها میکنیم نتیجه برنامه های ماست.

در علم عصب شناسی نشون دادن که چقدر از کارهای ما ناخودآگاهانه اس.خیلی بیشتر از اونی که

تا حالا تصور میشده قدرت و اختیار داریم ولی اکثر مردم اینو نمیدونن چه برسه به این که ازش استفاده کنن. ما توی زندگی اکثراً مث روبات-هایی که برنامه ریزی شدن حرکت میکنیم. اون برنامه ریزیها موقع رشد ما بوده یا این که اونا رو به ارث بردیم و بر اساس اونا به شکلهای مشخص و قابل پیش بینی واکنش نشون میدیم. وقتی مردم بر ضد من یا شما یا کس دیگه ای کاری میکنن به ندرت موضوع من یا شما یا اون کس دیگه اس. بلکه اون برنامه ایه که دارن. مساله اصلی اینه: اگه شما میتونین اونو ببینین پس مشکل شما هم هست. جمله مشهور دکتر هو لن اینه که "تا حالا متوجه شدین که هر وقت مشکلی پیش میاد شما هم اونجا هستین؟" اونجا هستین چون شما هم بخشی از مشکل هستین. یا بهتره بگیم که بخشی از برنامه هستین. برنامه ای که در وجود شماست شخص دیگه ای رو که همون برنامه رو داشته جذب کرده. مث نگاه کردن به آینه میمونه. اونچه که در آینه میبینین خودتون هستین. چیزی رو هم که توی زندگی میبینین خودتون هستین. دنیای بیرون تصویری از دنیای درونه. تا قبل از این که در درون خودتون تجربه اش کنین حتی از وجودش خبر هم نداشتین. همه چیز در درون اتفاق میافته. بیرون فقط انعکاسی از درونه. برای همینه که باید بفهمین که قبول مسئولیت کامل به معنی اینه که هر چیزی که میبینین و تجربه میکنین مال شماست. از خیلی جهات اونچه که در بیرون میبینین وجود نداره چون فقط در درون شماست که از وجودش با خبر میشین. این هم انعکاسی از چیزیه که در درون شماست. وقتی پاکسازی میکنین در واقع اون برنامه رو پاکسازی میکنین و شما هم بخشی از راه حل میشین.

دکتر هو لن همین جوری همه بیمارهای روانی بستری رو درمان کرد. روی اونا کار نکرد بلکه روی خودش کار کرد. اونا رو به صورت انعکاسی از برنامه ای که در وجود خودش بود میدید. روشهای درمانی معمولی از عهده درمان اونا بر نیومده بودن. دکتر هو لن روش کار رو عوض کرد و روی درک خودش از مفاهیم کار کرد. وقتی اون انعکاسها رو پاکسازی کرد بیمارها هم بهتر شدن.

  • ....
۱۰
دی
۹۲

هر یک از ما دارای گره های عاطفی بی شماری هستیم که در طی زندگی به طور آگاهانه یا ناخودآگاه وارد پهنة‌ روان مان شده اند. از کسانی رنجیده ایم اما به جای بیان ‌آن بغض های خود را فرو خورده ایم و موارد بیشمار دیگر. این گریه های نکرده و بغض های فروخورده موانعی بر سر راه شفافیت روحی ما هستند برای رهایی از این رنج های کهنه هر زمان که احساس کردید نیاز به گریه کردن دارید این کار را بدون پروا انجام دهید. هر چقدر که نیاز د ارید و هر چند روز که مایلید گریه کنید مطمئن باشید که بدن ما حد خودش را می داند. بعد از انقباض هایی که در اثر گریه در قفسة‌ سینه و ناحیة شکمی ایجاد می شود انبساط خاطر و راحتی به سراغ شما خواهد آمد. حداقل ده دقیقه در روز یا شب و طی یک هفته این مدیتیشن را انجام دهید.

  • ....
۱۷
آذر
۹۲

خواست ها، یکدفعه از ناکجا نمی آیند، بلکه آنها، بطور ناخودآگاه، در درون ما شکل میگیرند. و وقتی آنها به یک چیز قابل تعریف تبدیل می شوند، مثلا من یک پیتزا می خواهم، آنگاه رو می شوند. تا قبل از این مرحله خواست ها یا حس نمی شوند یا اینکه در بهترین حالت مانند یک خارش یا بی قراری کلی احساس می شوند. ما همه این حس یک چیزی را خواستن، ولی معلوم نبودن اینکه آن چیست را احساس کرده ایم. این دقیقا همان خواستی است که هنوز نرسیده و خام است. 

افلاطون در جایی گفته است که: "نیاز مادر اختراع است" و او درست میگفت. بطور مشابهی، کابالا به ما یاد میدهد که تنها راهی که ما میتوانیم چیزی را یاد بگیریم اینستکه ابتدا آن را بخواهیم. این یک فرمول بسیار ساده است. وقتی ما یک چیزی را می خواهیم برای بدست آوردنش هرچه مورد نیاز باشد انجام میدهیم. ما برایش وقت میگذاریم، انرژی جمع می کنیم و مهارت های شخصی مان را که برای آن نیاز است گسترش می دهیم. نتیجه اینکه موتور تغییر، خواست است.

شیوه ای که خواست هایمان رشد می کنند، کل تاریخ بشریت را هم تعریف و هم طراحی می کنند. هنگامیکه خواست های نوع بشر گسترش پیدا کردند، آنها مردم را مجبور کردند تا محیط اطرافشان را مطالعه کنند. زیرا از این طریق آن ها می توانستند آرزوهایشان را برآورده کنند. برخلاف مواد معدنی، گیاهان، و حیوانات، مردم بطورپیوسته رشد می کنند. در هر نسلی و برای هر شخصی خواست ها رشد کرده و قوی تر و قوی تر می شود. 

از کتاب: Kabbalah Revealed

  • ....
۱۷
آذر
۹۲

یکی از روشهای تفکر، «ناخودآگاه» است. 
«برتراندراسل» در اتوبیگرافی خود بیان می دارد که از کودکی از این روش استفاده می کرده است. این روش، برای مسایل غیرقبل حل و شرایطی که فرد به بن بست رسیده است، کاربرد دارد به قرار زیر است:

1- هرآنچه که در مورد مسئله می دانید را بنویسید.

2- تمام راه حل های ممکن را نیز بنویسید. این کار را تا آنجا ادامه دهید که تمام روش های احتمالی که به ذهنتان می آید را بنویسید. جواب ها نیاز نیست که حتماً عملی باشند. از نوشتن جواب های تکراری نیز اجتناب کنید.

3- موضوع را به حال خود رها کرده و کاملاً به موضوع غیرمرتبطی مشغول شوید.

4- در جایی که اصلاً انتظارش را ندارید و به ناگهان جواب را دریافت خواهید کرد. از این رو آمادگی آن را داشته باشید که ایده هایی که در این حالت به ذهنتان می رسد را بنویسید تا فراموش نشود و نسبت به آنها بی تفاوت نباشید.

دلیل اینکه این روش کارآمد است این است که بعد از درگیر کردن ذهن در مسئله و راه حل هایش و بعد از انحراف خودآگاه از روی موضوع، ضمیر«ناخودآگاه» به مسئله می پردازد و بعد از دریافت جواب، آن را در قالب یک ایده به ضمیر«خودآگاه» انتقال می دهد. ناخودآگاه، هم از منابع بیشتری برخوردار است (زیرا تمام تجربیات و خاطره ها در آن ثبت است حتی آنهایی که فراموش شده اند) و هم اینکه مکانیزم آن کل نگری است و موضوع را در هماهنگی با سایر موضوعات در نظر می گیرد.

منبع: سایت آکادمی تفکر

  • ....