پیش به سوی موفقیت

پیش به سوی موفقیت

زندگی زیباست به شرط انکه با چشمی زیبا به آن بنگریم و از لحظه لحظه آن لذت ببریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مراقبه

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ

مراقبه سه بخش دارد. اول, تلخی. مراقبه در وضعیتی بسیار تلخ آغاز می شود. در آغاز تلخ است زیرا وسوسه ها شیرینند و شما همیشه قربانی آنها بوده اید؛ این یک عادت قدیمی است. واقعا تلخ است که خود را از آنها دور نگه دارید, خونسرد, وسوسه نشده, سوار نشده بر چرخ و فلک ذهن, اجتناب از بازی با اسباب بازیهای زیبا, رنگارنگ, توهم زا, اغواگر و مست کننده.

مثلا خواهشی جنسی از ذهنتان عبور می کند. ناگهان به زن یا مردی زیبا فکر می کنید و هیچ زن یا مردی به آن زیبایی و رنگارنگی نیست که در ذهن شما تجسم شده است. بسیار جذاب است و ناخودآگاه به درونش کشیده می شوید؛ به درون گردابش کشیده می شوید, مراقبه را فراموش می کنید. به خود می گویید بعدا می توانم مراقبه کنم. اما این زیبارو شاید دوباره بیاید یا دیگر نیاید. از کجا بدانم؟ مراقبه را هر زمانی می توان انجام داد, به خودم مربوط است, اما این موقعیت را نباید از دست داد. و مراقبه را به تعویق می اندازید.
و عجیب این است که وقتی شروع به مراقبه می کنید افکار بسیار زیبایی به سراغتان می آیند, هوسهای بزرگ در شما بیدار می شوند زیرا ذهن می کوشد به هر طریقی شما را کنترل کند, ذهن ارباب شماست و شما برده اش هستید و با مراقبه شما می توانید ارباب شوید و ذهن برده شما. و ذهن برای چنان مدت طولانیی ارباب بوده که نمی خواهد برده شود. چه کسی دوست دارد ارباب بودن خود را به این آسانی از دست بدهد؟ پس همه جور وسوسه ایجاد می کند. هیچ شیطانی جز ذهن خودتان وجود ندارد؛ پس آغاز بسیار تلخ است. اگر بتوانید از این تلخی بگذرید…دومین بخش طغیان است. اگر از تلخی عبور کنید می توانید به سمت مرکزتان حرکت کنید و درون خود سکنی بگیرید, و ذهن دیگر تسلطی بر شما ندارد, تغییری شگرف و بنیادی در خودآگاهیتان روی می دهد؛ طغیانی رخ می دهد. شما دیگر شخص قبلی نیستید. دوباره به دنیا آمده اید. این تولد دوباره یک تمرد حقیقی است. هر طغیان دیگری تنها اسم یک طغیان را دارند. اصلاح است زیرا تنها شکل بیرونی را عوض میکند و هرگز روح درون را عوض نمیکند…

و سومین بخش مراقبه رایحه است. اگر این تولد دوباره رخ دهد و به شکوفه بنشیند؛ نهایت توان بالقوه تان تحقق می یابد. دیگر یک دانه نیستید, تبدیل به گل می شوید. رشد می کنید, به بلوغ می رسید, به خانه می رسید. و رایحه ای شگرف طنین انداز می شود. این رایحه, یک جشن است: جشن به خانه آمدن, جشن دستاورد نهایی را داشتن.

بودا آن را نیروانا می نامد, مسیح آن را قلمرو خدا می نامد, مهاویرا آن را موکشا می خواند, رهایی نهایی. حالا دیگر می دانید معنی زندگی چیست. می دانید زیبایی زندگی چیست, می دانید موسیقی زندگی چیست, حالا دیگر می دانید شاعرانگی زندگی چیست. هر لحظه تبدیل به رقص می شود, به آهنگ. و همچنان رشد می کند. این روندی است که آغاز می شود اما هرگز پایان نمی یابد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی