کتاب نیمه تاریک وجود را از لینک زیر دانلود کنید
توان، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را باز یابید
39606 بار دانلود تا تاریخ 1396.06.13
- ۱۷ نظر
- ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۳۵
کتاب نیمه تاریک وجود را از لینک زیر دانلود کنید
توان، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را باز یابید
39606 بار دانلود تا تاریخ 1396.06.13
ایسنا نوشته است که برخی از اخبار رسیده از این حکایت دارد که فعلا اینترنت در استانهای فارس، کرمانشاه، کردستان، البرز و خوزستان وصل نخواهد شد.
entekhab.ir/0029kN
1- احساس, یا رفتاری را که میخواهید تغییرش دهید را در نظر بگیرید. این نکته را در نظر داشته باشید که چه احساساتی شما را وادار میکند که چنین رفتار و یا احساسی را بروز دهید.
2- چشمهای خود را ببندید و از دید آن زمان ببینید چه اتفاقی میافتد. اگر میخواهید رفتاری را تغییر دهید، ببینید نقطه شروع آن رفتار کجاست. چه اتفاقی میافتد که باعث میشود آن رفتار ایجاد شود. نقطه ی شروع را در ذهن خود تصویرسازی کنید. تصویری که میبینید را درخشان و پر رنگ کنید و آن را واضح و بزرگ ببینید. تصویری که کل صفحه ی ذهن شما را پر کرده باشد.
3- حالا تصویری از خود را ببینید که تغییر کرده اید و به حالت دلخواه خود رسیده اید یعنی انگار تغییر دلخواه خود را ایجاد کردهاید، بینید که رفتارتان چطور خواهد شد و چه چیزهایی احساس خواهید کرد و یا چه چیزهایی خواهید شنید. این تصویر باید تصویری باشد که بعد از تغییر به آن میخواهید برسید.
4- تصویر حالت دلخواهتان را به اندازه یک مکعب بسیار کوچک و تیره, کوچک کنید و آن را در گوشه سمت راست و در قسمت پایین اولین تصویری که ساخته اید, قرار دهید.
5- حالا تصویر بزرگ را کوچک کنید و همزمان با آن, تصویر دوم را بزرگتر و روشنتر کنید, تا جای تصویر اول را بگیرد و کل صفحه ی ذهن شما را پر کند این کار باید با سرعتی انجام شود که کسری از ثانیه باشد به این دلیل است که به آن تکنیک سوییش میگویند. زیرا با سرعت باد باید انجام شود این صدایی است که هنگام وزش باد ایجاد میشود و شما هم هنگام انجام این عمل صدای سوییش را بسازید و یا آن را بشنوید.
این تمرین را باید پنج بار انجام دهید.پس از آن سعی کنید که تصویر اول را دوباره بسازید بینید, دقت کنید که هنگامیکه سعی دارید آن را ایجاد کنید چه اتفاقی میافتد.
بیشتر افراد در انتهای کار برای ساختن تصویر اول با مشکل روبرو میشوند و نمیتوانند آن را بسازند. اگر این اتفاق افتاد یعنی اینکه شما این عمل را درست انجام داده اید و اگرنه باید دوباره تلاش کنید و این عمل را به صورت صحیح انجام دهید.
دقت کنید که پس از این عمل واکنش شما نسبت به رفتاری که دلخواهتان نیست چگونه است.
برای ترک بیشتر رفتارها و کارهایی که دوست ندارید آنها را انجام دهید از این الگو میتوانید استفاده کنید. مثلا برای ترک سیگار, رفع خجولی, ترک ناخن جوی, کسب اعتمادبه نفس و یا مواردی که دوستشان ندارید و میخواهید آنها را تغییر دهید, میتوانید این الگو را اجرا کنید.
باید در نظر داشت که تغییر رفتار کاری نیست که بتوان آن را به راحتی انجام داد. برای اینکه بتوان تغییری را ایجاد کرد باید شرایطی ایجاد شود که انسان تصمیم به تغییر بگیرد. در بیشتر مواقع، یک رفتار آنقدر تکرار شده است که به یک رفتار ناخودآگاه (عادت) مبدل گردیده است. این رفتار را به راحتی نمیتوان تغییر داد. برای اینکه تغییر حاصل شود باید شرایط تغییر ایجاد گردد. مورد دیگری که مانع تغییر میشود این است که مغز به گونه ای ساخته شده است که دوست دارد در همان حالت قبلی خود بماند و دوست ندارد که تغییر کند و خودش را به چالش بیندازد. در شرایطی که ایجاد تغییر اینقدر مشکل است پس چه چیزی باعث میشود که بعضی از افراد بهراحتی و با سرعت زیادی تغییر کنند. چگونه است که افراد ناگهان تصمیم میگیرند که از چیزی که هستند به انسانی تبدیل شوند که دوست دارند باشند. آیا در ذهن انسانهایی که به یکباره تغییر کرده اند اتفاقی افتاده است؟ چه تحولی روی داده است که آنها تغییر کرده اند؟ برای پی بردن به این مسأله لازم است که با شرایطی که باعث ایجاد تغییر میشوند آشنا شوید.
ذهن ناخودآگاه تمامی خاطرات ما را در خود ذخیره کرده است. اگر این خاطرات نهفته و در مخزنی مرتب شده باشند مشکلی پدید نمیآورند. ولی افرادی که در زندگی ما ظاهر میشوند، مشاهدهی برخی مکانها و بعضی موقعیتهای زندگی این خاطرات را بیدار میسازند. بدین ترتیب این خاطرات به افکار تبدیل میگردند و تجلی مییابند. به همین دلیل هم هست که این که بدانیم افراد برای این در زندگی ما حضور پیدا میکنند که موقعیت دیگری برایمان فراهم آورند بسیار مهم است. این موقعیت چیست؟ این که خودمان را صد در صد مسئول بدانیم و بگوییم: "متاسفم، لطفاً مرا به دلیل هر آنچه که در درونم جریان دارد و موجب ایجاد این شده است ببخش". (هو اوپونو پونو)
آیا تاکنون توجه کردهاید که هر گاه مشکلی پدید میآید شما هم در آنجا هستید؟ اگر مشکل در درون شما نبود نمیتوانستید آن را در نظر آورید. مشکلات تنها بازپخش خاطرات هستند. اطلاعاتی هستند که بر روی نوار ذخیره شده اند. وقتی نوار شروع به چرخش مینماید فکر میکنیم که واقعی است. مشکلات تکرار میگردند چون با ظهورشان واکنش نشان میدهیم و به آنها میچسبیم. از آنجایی که نمیتوانیم به مشکل فکر نکنیم در تله گیر میافتیم. با وجود این که میتوانستیم دست از آنها بر داریم ولی مشکلات بیشتری را به سوی خود جذب مینماییم.
آیا تاکنون توجه کردهاید که هر گاه مشکلی بروز مینماید دچار وسوسهی فکری میشوید؟ هر گاه این دور باطل آغاز گردد از یاد میبریم که قادریم نوار را متوقف سازیم.
اکهارت تول در کتاب قدرت حال میگوید "ذهن هرگز نمیتواند راه حل را بیابد یا به خودش اجازه دهد که راه حل توسط شما پیدا شود چون خودش به صورت ذاتی بخشی از مشکل است".
آسان ترین راه - نوشته مابل کتز - ترجمه فرهاد فروغمند
قانون تبادل بیان میکند که: پول وسیلهایست که مردم با استفاده از آن کالا یا خدماتی را که با زحمت تولید کردهاند با کالا یا خدمات دیگران مبادله میکنند.به کلامی دیگر، این قانون عنوان میکند که مردم بخاطر انجام کاری یا تولید کالایی که برای دیگران ارزشمند است و تمایل دارند برایش مبلغی بپردازند برای خود درآمدی کسب میکنند.
بنابراین، هرچه کالا یا خدمات شما ارزشمندتر باشد، پول بیشتری در ازای آن دریافت میکنید.
قانون مطابقت بیان میکند که دنیای بیرونی شما انعکاسی از دنیای درونی شما و مطابق با افکار برجسته شماست.این قانون دلایل موفقیت یا عدم موفقیت، شاد بودن یا ناشاد بودن، ثروتمند یا فقیر بودن مردم را توضیح میدهد. دنیای بیرونی آنها منعکسکننده بیشتر افکار برجسته و غالب آنهاست.
دنیای بیرونی شما انعکاسی از دنیای درونی شماست.
نهایتاً، مفهوم همهی اینها وقتی که پای وضعیت مالی به میان میآید، این است که هیچ چیز در دنیای بیرون شما تغییر نمیکند مگر اینکه ابتدا در درونتان آن را تغییر دهید. درون ذهنتان.
این موضوع در همهی ارکان زندگی کاربرد دارد. اگر میخواهید نتایج بهتری در دنیای بیرون کسب کنید، ابتدا باید افکاری که در دنیای درون یعنی ذهنتان دارید را تغییر دهید.
دنیای بیرون که انعکاسی از دنیای درون یک شخص است، "معادل ذهنی" نامیده میشود. مفهوم سادهاش این است که دنیای بیرونی آنها معادل با دنیای درونی آنهاست.
قانون انتظارات شدیداً تحت تاثیر قانون دوم یعنی قانون اعتقاد قرار دارد، زیرا این قانون بیان میکند چیزی را که در زندگی انتظار رخ دادن آن را دارید سرانجام پیشبینی شما به وقوع میپیوندد و برایتان رخ خواهد داد.
این بدان معنیست که شما همیشه با تفکر و صحبت در مورد اتفاقاتی که منتظر وقوع آن هستید، مانند یک پیشگو برای خودتان عمل میکنید.
وقتیکه انتظار نتایج خوبی در زندگی خود دارید، معمولاً اتفاقات خوب رخ میدهد. و وقتیکه میترسید اتفاقات بدی رخ دهد، اتفاقات بد برایتان رخ میدهد.
وقتیکه در مورد پول صحبت میشود، ثروتمندان انتظار یک زندگی سرشار از موفقیتهای مالی و افزایش ثروت خالصشان دارند. درحالیکه اکثریت مردم که ثروتمند نیستند، از خودشان انتظار تلاش مضاعف برای حفظ پولشان و صرفاً درآمدی به اندازه گذران زندگی خود دارند.
زیبایی این قانون این است که انتظارات شما تا حد زیادی در کنترل شماست. یعنی اینکه میتوانید تصمیم بگیرید که انتظار دارید فقیر باشید یا اینکه خوشبخت باشید.