مطلب 2
انسان دارای سه منبع انرژی است. یکی بدن است، دیگری ذهن و سومی قلب. در نقطه ای که این سه جریان باهم تلاقی می کنند، به هم می پیوندند و با هم یکی می شوند، چهارمی پدید می آید و آنرا تنها ( turia ) می نامند که سرآغاز معنویت و دگرگونی و سرآغاززندگی واقعی، راست و درست، جاودان و الهی است. این سه جریان در همه وجود دارد اما آنها به هم پیوسته نیستند. در واقع آنها هریک در مسیری متفاوت حرکت می کنند. ذهن تو را به سویی می کشد، قلب به سویی دیگر و بدن راه خود را می رود. آنها هرگز باهم به توافق نمی رسند.
اگر تو فعالیتهای درونی خود را به تماشا بنشینی، شگفت زده خواهی شد. بدن می گوید " بس است دیگر نخور دارم بالا می آورم" اما ذهن پا فشاری می کند "این بستنی خیلی خوشمزه است. فقط یک خورده دیگر..." و قلب می گوید " این خیلی زیباست. " ذهن می گوید "تو خیلی نادانی، تو احمقی، دیوانه ای." هر زمان که قلب گرفتار عشق می شود ذهن می گوید " تو کور شده ای" قلب در هر جهتی حرکت می کند، ذهن در آن ایرادی می یابد. آنها در دنیایی متفاوت به سر می برند. هدف مراقبه آن است که به این نیروهای ناموافق کمک کند به هم بپیوندند و با هم هماهنگ شوند. آنگاه تو سرشار از انرژی می شوی، زیرا تمام آن انرژیهایی که در دشمنی با هم بی جهت هدر می رفتند، در اختیار تو قرار می گیرند. و این همان انرژی است که به بالهای تو تبدیل می شود و تو را به فراسو می برد.