مشاهدات آزمایشگاهی نشاندادهاست افکار بشر میتواند بر حوادث کوانتومی تأثیربگذارد و در این میان مراقبهکنندگان بیشترین تأثیر را دارند. (جف نِنارلا/اپکتایمز)
------------------------------------------------------------------
در فیزیک کوانتوم یکی از دیرینهترین اسرار شناختهشده، آزمایش دوشکاف است که فیزیکدان نامی، ریچارد فیمن از آن به عنوان “تنها راز” باقیمانده یادمیکند.
خوب چه رمز و رازی در آن وجوددارد؟
این امر نیاز به یک مقدمهچینی دارد: اگر درون یک جعبهی تراکم نور، از یک شکاف به یک پردهی عکاسی، باریکههای فوتون (واحد شدت نور) بتابانیم، الگویی خواهیددید که در آن تاریکترین بخش، مرکز صفحه خواهدبود و هر چهقدر بهسمت لبههای صفحه بروید تاریکی ضعیفتر میشود. بهطور کلی انتظارمیرود که نور به مرکز صفحه برخوردکند و مابقی فوتونها به درجات مختلف منکسر و به سمتهای پیشبینیشده منحرفشوند.
اگر دستگاه را عوضکنید و شکاف دیگری ایجادکنید و دوباره فوتونهایی به آن بتابانیم، اکنون الگویی تداخلی خواهیدداشت- نوارهای متناوب سفید و سیاه. آنچهکه رویمیدهد این است که نور در مسیر رسیدن به صفحهی عکاسی مانند موج عملکرده و دو باریکهی نور با یکدیگر تداخلپیدامیکنند. باریکههای نور در بعضی نقاط همدیگر را تقویت و در بعضی نقاط هم را حذفمیکنند.
نکتهی جالب این است که اگر هر بار یک فوتون را به این ابزار بتابانید اما ندانید که به کدام شکاف تاباندهشده، باز هم همان الگوی تداخلی را خواهیدداشت!
اما اگر در هر بار تابش فوتون بدانید که از کدام شکاف میگذرد، مانند زمانی که تنها یک شکاف وجوددارد، در دو محل مختلف دو خوشهی نور ایجادخواهدشد.
چندین توضیح تئوری برای تفسیر این معمّا ارائهشدهاست، برخی از این توضیحات میگویند که عمل مشاهده توسط ذهن آگاه نقش تعیینکنندهای را ایفامیکند. در واقع عمل مشاهده، باعث تغییر وضعیت ماده در سطح کوانتومی میشود.
شاید دلیل این بحث، همخوانینداشتن آن با دیدگاههای علمی متداول است. برطبق دیدگاه علمی متداول، ماده و انرژی دو جزء مقدماتی و اولیه هستند و حس آگاهی (هوشیاری) کم و بیش چیزی فراتر از آنهاست و هیچ ربطی به اجزاء تشکیلدهندهی جهان ندارد. اگر ذهن مانند ماده، بنیادی نباشد، چطور میتواند در سطح کوانتومی بر ماده تأثیر گذارد؟
اشکالاتی در خصوص دیدگاه اولیهبودن ماده و ثانویهبودن حس آگاهی وجود دارد اما شاید بهترین راه برای اثبات این موضوع، بهجای بحثهای فلسفی انجام آزمایش باشد. (با اینهمه یک چنین بحثهای فلسفیای، از زمانهای بسیار بسیار دوری درجریانبودهاست.)
اما اگر از طریق آزمایش اثباتشود که حس آگاهی و هوشیاری میتواند نتایج آزمایش دو شکاف را تحتالشعاعقراردهد، آن وقت چه؟
شواهد آزمایشگاهی
دین رادین و همکارانش برای اثبات این موضوع به انجام مجموعهای از آزمایشها پرداختند.
در ابتدا شرکتکنندگان در این آزمایش با مشاهدهی یک انیمیشن ۵ دقیقهای با نحوهی انجام آن آشناشدند، سپس آنها را در یک اتاق فولادی که به لحاظ الکتریکی محافظتشدهبود، واردکردند و از آنها خواستند در فاصلهی چند متری دستگاه دو شکاف بنشینند و براساس دستورالعمل سعیکنند زمانی که به آنها علامتدادهشد بر اشعههای نور تأثیرگذارند.
در طول نوبتهای تخصیصدادهشده که بهطور اتفاقی از ۱۵ تا ۳۰ ثانیه بود، از شرکتکنندگان خواستهمیشد که یا در حالت آرامش قرارگیرند و یا بر دستگاه تأثیرگذارند. هر نوبت بدون درنظرگرفتن مدت زمان آموزش، حدود ۱۵ دقیقه طولکشید.
رادین و همکارانش متوجهشدند که در طول این نوبتها، زمانیکه به شرکتکنندگان گفتهمیشد که حواس خود را متوجه دستگاه کنند، در مقایسه با زمان فعالبودن دستگاه بدون دخالت شرکتکنندگان، الگوی تداخلی بهطور چشمگیری کاهشپیدامیکرد. این امر بیشتر مثل آگاهیداشتن نسبت به اینکه نور از کدام شکاف عبورمیکند، بود.
این آزمایشها با عوامل مختلفی مثل حفاظ الکتریکی، دما و ارتعاش کنترلمیشد اما هیچیک از آنها نتوانستند نتایج متفاوت بهدستآمده را توضیحدهند: تمرکز حواس بر الگوی نور تأثیرمیگذارد.
و تمرکز هرچه بهتر فرد، مؤلفهی مهم و تأثیرگذاری بر روند آزمایش خواهدبود. تجربهی شرکتکنندگان در مراقبه، در اینکه آیا میتوانند الگو را تحت تأثیر قراردهند یا نه، مؤثراست- بهلحاظ آماری کسانی که در حد معمول هم مراقبهنمیکردند، نتوانستند بر روند نتایج آزمایش تأثیر قابل ملاحظهای داشتهباشند.
به دلایل نامشخص کسانی که بهطور مرتب مراقبهمیکنند، میتوانند بیشاز یک اثر بر این پدیدهی کوانتومی داشتهباشند.
این موضوع سؤالات جدید دیگری ایجادمیکند: چگونه تمرکز حواس میتواند بر پدیدههای مختلف اثرگذارد؟ آیا استادان مراقبه متفاوت از مردم عادی هستند و یا اینکه عمل مدیتیشن خود اینگونه تأثیراتی ایجادمیکند؟ اگر موضوع میزان تمرین در تمرکز است، پس دقیقاً چگونه مراقبه میتواند چنین قابلیتی را ایجادکند؟
صرفنظر از پاسخ به این پرسشها، این شش آزمایش، شواهد آماری محکمی را مبنیبراینکه مراقبهکنندگان قادر به اثرگذاری بر رویدادهای کوانتومی هستند، نشانداد. برای دستیابی تصادفی به چنین نتایجی باید مجموعهای از آزمایشهای مشابه را به میزان ۱۵۰۰۰۰ بار اجراکرد. اما در بسیاری از مطالعات روانشناسی، اگر بهطور تصادفی در هر ۲۰ بار آزمایش به یک نتیجهی خاص دستیابید، آن نتیجه قابل قبول درنظرگرفتهمیشود.
رادین و همکارانش این مسئله را آزمایشکردند که آیا ممکناست تغییرات در خاصیت مغناطیسی زمین مسبب بهوجودآمدن اینگونه نتایج شدهباشند یا خیر زیرا مطالعات قبلی نشاندادهاست که اینگونه نوسانات مغناطیسی با پدیدههای مختلفی که در ارتباط با رفتار انسان هستند مثل فعالیت بازار بورس، خودکشی، سلامت قلب و همچنین عملکردهای متفاوت ادراک فراحسی ربط دارند.
آنها دریافتند که نتایج این آزمایشها را نمیتوان با اینگونه تغییرات توضیحداد اما این تغییرات بر میزان قویبودن تأثیرات دخالتدارند. بنابراین اینکه تأثیرات مغناطیسی زمین و تأثیراتی که در آزمایش دوشکاف ایجادشد، واقعیهستند یا نه، نیاز به آزمایش و اثبات بیشتری دارد.
این مطالعه در ژوئن ۲۰۱۳ در مقالات فیزیک منتشرشد.
منبع اپک تایمز
- ۰ نظر
- ۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۴:۵۱