پیش به سوی موفقیت

پیش به سوی موفقیت

زندگی زیباست به شرط انکه با چشمی زیبا به آن بنگریم و از لحظه لحظه آن لذت ببریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تصاویر ذهنی گذشته» ثبت شده است

۱۹
آذر
۹۲

تا به حال توجه کردی به اینکه کدام دردناک تر است؟

وقتی چیزی را می گویی و بعداً آرزو می کنی کاش نمی گفتی، یا وقتی چیزی را نمی گویی، و بعداً آرزو می کنی ای کاش می گفتی.
---------------------------------------------

به نظر من درد شان تفاوت چندانی ندارد. در واقع وقتی در حال «بازبینی قضاوت گرانه»ی تصاویر ذهنی گذشته هستی، خودت را درگیر چرخه ای باطل و غیر واقعی از آرزوهای دردناک و در پی آن، تلاش هایی بی فرجام برای رسیدن به حکم ایده آلی می کنی که فقط برای همان موقعیت در گذشته حقیقت داشت. واقعیت هر موجودی در بردار زمانی طول حیاتش، فقط یک لحظه است: حال! و لحظه حال قابل قضاوت نیست چون تکرار نمی شود. بنابراین هر بار در پی یک آرزوی دردناک در باب گذشته، بطور ضمنی به این حقیقت هم آگاه می شوی که برای اصلاح گذشته کاری از دستت ساخته نیست و این نیز به نوبۀ خود واقعیت دردناکیست!

دنیای ذهن، فضای ادراک داده هاست و مثل پلی، داده های دنیای درون و دنیای بیرون را به هم متصل می کند. وقتی مراقب عملکرد ذهن و صحت تمرکز توجه اش بر واقعیت نباشی، گردابی از تصاویر در ذهنت ایجاد می شود و توجه تو را از ادامۀ واقعیت زندگی خودت دور می کند: پل خراب میشود و هر چه بیشتر سعی کنی انگاره های ذهنی دریافت شده از واقعیت های عینی را برای خودت تفسیر و تأویل و قضاوت کنی، زمانهای بیشتری را در دنیای قضاوت های احتمالی و معانی انتزاعی سپری می کنی. شناختی که فرد به مرور زمان از دنیا پیدا می کند به واقعیت روانی وی تبدیل می شود و دنیای روانی فردی که بر پایۀ احتمالات و حدس های مطلوب و تفاسیر و برداشت های سلیقه ای ساخته شود، رفته رفته شخصی تر و ناملموس تر از واقعیت دنیای واحدی می شود که در لحظه حال رخ می دهد. بدین ترتیب، انسان های بیشتری نمی فهمندت و انسان های بیشتری را نمی فهمی و کم کم به سوء تفاهمات جدی تری با انسان ها و عزیزانت دچار می شوی. با دوستانت، با همسرت، با بچه هایت و با مردم شهر و کشورت دیگر حرف مشترکی برای گفت و گو پیدا نمی کنی. چیزی که انسان های دیگر را خوشحال می کند برای تو بی معنی و نامفهوم به نظر می آید و روزی که دیگر کسی همراه با تو به موضوع واحدی نخندید، بدان که ذهنت در حال غرق شدن در همان گرداب تصاویری است که اکنون دیگر به یک تصویر غیر واقعی واحد و جامع تبدیل شده و رفته رفته از اعماق ذهن به سر حد واقعیت رسیده است. فرافکنی این تصویر به دنیای واقعی مثل تجربۀ دیدن اژدهایی در یک کابوس شبانه است که بار ها تو را می بلعد و تو هر بار درد این بلعیده شدن را ادراک می کنی ولی از خواب بیدار نمیشوی.

  • ....